رمان الهه هرماس نودهشتيا

معرفي رمان هاي نودهشتيا

رمان الهه هرماس نودهشتيا

o5oa_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B

 

 

بَـωـҐِ الِلّـہِ الرَحҐלּِ الرَحےҐ

 

●▬▬▬ اِلهه هُرمآس▬   ●

 

به قلم: مينآ تَحصيلداري

ژانر:  فانتزي، عاشقانه

ساعات پارت: نامشخص.

????هدف: بيان سبكي نو و قلمي جديد.

 

 

 

خلاصه:

دريايي كه با موجِ كوچكي طوفاني شود، لايق دريا بودن نيست! گلي كه صبح عاشق پروانه شود و شب عاشقِ ماه، لايق گل بودن نيست! حتي تويي كه با نگاهي رهايم مي‌كني و به سمت ديگري مي‌روي، لايق دوست داشتن نيستي!

 

 

مقدمه:

گاهي عاشقي آتش در خرمن خود انداختن است، مخصوصاً اگر عاشق مسئول باروت‌خانه باشي؛ آن‌گاه تمامِ هَست و نيستت با جرقه‌اي به نابودي مي‌رود و تو بايد لبخند بر لب داشته باشي؛ چرا كه خودت باعث اين فاجعه بودي!


بخشي از رمان:

«فصل اول: قتل غير منتظره»

 

به سمتش چرخيدم و جلوش قرار گرفتم:

- نارسيس كمكم كن! خواهش مي‌كنم.

با تعجب نگاهش كردم كه در اتاق به صدا در اومد و بعد، نديمه مخصوص مانا وارد شد.

- دوشيزه ببخشيد مزاحم صحبتتون شدم، اما مادام اليزابت براي تزئين موهاتون اومده.

- باشه برو.

بعد بسته شدن در، مانا هراسون چرخيد طرفم و گفت:

- نارسيس فقط كمكم كن من فرار كنم. من ادوارد رو خيلي دوست دارم و نمي‌تونم حضور مرد ديگه‌اي به‌جز اون رو در كنارم تحمل كنم!

با ناراحتي به ماناي عزيزم خيره شدم:

- مانا من چجوري فراريت بدم؟ تو آخرش مجبور به ازدواج با لرد ميلر ميشي!


مطالعه‌ي رمان الهه هرماس

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.