رمان آفند درد نودهشتيا

معرفي رمان هاي نودهشتيا

رمان آفند درد نودهشتيا

ardy_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B


نام رمان:آفند درد

نويسنده:masooكاربر انجمن نودهشتيا

ژانر:تراژدي،عاشقانه،اجتماعي

هدف:داشتن يه ايده ي خوب

خلاصه:يه روزه سرد، روزي كه هيچ وقت از خاطرم پاك نشد

زندگي من بعد از اون روز به دو قسمت تبديل شد، قبل از تو و بعد از تو

الان تو اين قسمت از زندگيم  مطمئن هستم دارم تاوان دل شكسته‌ي تو رو مي‌دم

تاواني كه معلوم نيست تا كي ادامه داره

 شايد تا آخر عمرم!

مقدمه:

من ميان بغضي لجوج كه چنگ انداخته و گلويم را فشار مي‌دهد گير كرده‌ام

نه خفه‌ام مي كند و نه رها مي‌شود

بغضي كه هر شب تا مرز سرباز شدن مي‌رود

و پشت نگاه لرزانم قايم مي‌شود

من مشتاق سرازير شدنش هستم

تا كمي از درد رفتنت كم شود

ولي انگار غمي كه قلبم را محاصره كرده است قصد رفتن ندارد.

بخشي از رمان:

از زير چادر سفيد رنگم  به چهره ي مردي كه روي آينه ي ميان سفره ي عقد نقش بسته بود چشم دوختم.چشمان قهوه اي رنگش مثل هميشه مي درخشيد اما درخشش امروز بيشتر از روز هاي ديگر بود.لبخندي پر رنگ روي لب هاي باريكش داشت و با خوشحالي مشغول خواندن قرآني بود كه ميان دست هاي هر دويمان بود.با سقلمه اي كه به پهوليم خورد دست از براندازكردنش كشيدم و به صورتش چشم دوختم.كنار گوشم نجوا كرد

-ميدونم زيادي خوشگل و خوشتيپم ولي لازم نيست حتما با نگاه هاي خيره ت بهم بفهموني كه تا حالا پسري به خوشگلي من نديدي

جمله اش كه تمام شد چشمكي قاطي حرف هايش كرد و با دهني كش آمده منتظر نگاهم كرد. مثل خودش كنار گوشش گفتم:

 

-خوشتيپ و خوشگل؟جك سال تعريف كردي؟


مطالعه‌ي رمان آفند درد

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.