داستان كاليمبا نودهشتيا

معرفي رمان هاي نودهشتيا

داستان كاليمبا نودهشتيا

cem7_img_1618131052329.jpg

معرفي رمان‌هاي در حال تايپ نودهشتيا.


"بسم الله الرحمن الرحيم"

????"كاليمبا"????

✒نويسنده: avin._.ar✒
????ژانر: تخيلي، عاشقانه، تراژدي، فلسفي????

????هدف: در كنار نوشتن، خواستم در نتيجه يك بُعد كوچيك از فلسفه رو نشون بدم.????

????خلاصه:????
????زندگي مي كنيم تا زندگي جديدي خلق كنيم؛ مي‌ميريم كه زندگي بعدي داشته باشيم؛ از تمامي لايه هاي جو عبور مي كنيم و زندگي‌مان رسوخ مي‌كند در زندگي ديگري! او؛ رسوخ كرد در لايه ي ديگري از زندگي، در بُعد صدا ها و نجوا ها! دوباره عاشق شد و يك معشوقه ناپاك با عشقي پاك قلبش را احاطه كرد... اما در آخر؛ آن آوا هايي كه از قلب آدمي و ساز ها به دنيا مي‌آمد، چه مرموزي اي در پيش داشت؟ چه قتلي مرتكب مي‌شد؟ تاثيرش بر قلب او چه بازتابي خواهد داشت؟????

????مقدمه:????

 


????نگاهم كن! در همان لحظه... همان لحظه‌اي كه منتظرش بودي. شنيدن كافي نيست؛ خوب گوش كن. براي خوب گوش كردن، شنيدن لازم است! پس بشنو و خوب گوش كن؛ در آن لحظه، همه چيز تغيير مي كند. اشك هاي تو، صداي پاي رفتن من... پس گوش كن به نواي ساز عاشقانه‌هايم، تا وقت رفتنت، مدام به يادش بيفتي؛ اذيت شوي؛ به ياد اولين ديدار بيفتي و عاشق تر شوي! به دست مرگ مي‌سپارمت تا خوب يادت بماند من و ساز زيبايت را... به صداي اين ساز گوش كن. آهنگين و خاص است؛ ولي مرموزي اش را هرگز فراموش نكن!????

بخشي از رمان:

با دقت تمام بر روي نت‌هاي رو به رويم تمركز كرده بودم. انگاري كه تنها يك غلط باعث مي‌شد شنونده گوش‌هايش را بگيرد؛ از جايش بلند شود و سر من داد بزند. آنقدر غرق در بالا و پايين چنگ‌ها شده بودم كه به كل شلوغي اطرافم محو شده بود.
احساس مي‌كردم در خلا سنگيني هستم كه ياد نمي‌گيرم نت " دو لا چنگ" را چجوري مي‌زنند. خسته شده بودم؛ چند وقتي بود احساس مي كردم ته قلبم گز گز مي‌كند. انگاري پيام رساني از اعماق وجودم، اطلاع خبري ناگوار مي‌داد.
اين احساس، از وقتي جان گرفت كه صحبت‌هاي چهار روز پيش "اِريك" تمامي نداشت؛ گرماي نگاهم جاي خود را به طوفاني شديد در اوج تابستانش داد... اما؛ اين گز گز خيلي وقت بود كه در ته دلم نشسته بود و تنها با كلمات اريك، جان گرفت.

 


" احساسش كن! نگذار تو را به آتش بكشد..."


مطالعه‌ي داستان كاليمبا

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.