رمان تاجور قمر نودهشتيا

معرفي رمان هاي نودهشتيا

رمان تاجور قمر نودهشتيا

aikw_%DB%B1%DB%B8-%DB%B5%DB%B9-%DB%B2%DB

 معرفي رمان‌هاي در حال تايپ نودهشتيا.

نام رمان: تاجور قمر

ژانر: عاشقانه، تراژدي ،جنايي

هدف: پر كردن اوقات فراغت خوانندگان عزيزم.

ساعات پارت گذاري: نامعلوم.

خلاصه:

دختري از تبار درخشاني آفتاب در هنگام طلوع كه روشني مي‌بخشد به دل هاي مرده. مردي از تبار كينه و انتقام كه مانند پادشاه، بر روشني بخش شب هاي تار حكمراني مي‌كند. ماه و خورشيد كه كنار هم قرار گيرند آشوب عظيمي در آسمان زندگي برپا مي‌شود! اگر اين بين قاضي و داد حكم دهد، شايد ورق سرنوشت برگردد. اين آسمان براي بر جا ماندن به تعشق خورشيد و ماه نياز دارد!

مقدمه: جز منِ بي‌تو آسمانم دود،

جزمنِ با تو دودمان برباد.

اي دليل اصيل نابودي،

وي دليل عزيز ويراني!

چند مسعود سعد سلمان

و چند خاقاني پريشان

و چند ياغي‌تبار ديگر را

قصد داري به خاك بنشاني؟

اشك هايم مي‌ميرند و قلبم خالي مي‌شود.

اما امان از چشم هايم!

هم چنان به راه مي‌مانند!


بخشي از رمان:

برج ايفل در نقاشي، عظمت و شكوه خودش را حفظ كرده بود. ماه بالا و پشت برج، روشني بخش تاريكي شب بود؛ انگار كه فخر مي‌فروخت و به مخاطب عظمتش را در برابر برج القا مي‌كرد. صدايش اكو وار در گوشم پيچيد:

- زماني كه همه فكر مي‌كنن من رو دارن بازي ميدن، بيرون گود نشستم و به مهره هاي اصلي بازيم نگاه مي‌كنم كه چه جوري بازيچه‌ي من هستن.


مطالعه رمان تاجور قمر

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.