رمان شمور نودهشتيا

معرفي رمان هاي نودهشتيا

رمان شمور نودهشتيا

بهترين رمان‌هاي در حال تايپ نودهشتيا.


« به نام خالق شمّور و امثال شمّور »

 

av7_oes_%D8%B4%D9%85%D9%88%D8%B1.jpg

نام رمان: شَمّور

نويسنده: نيكتوفيليا كاربر انجمن نودهشتيا

ژانر: اجتماعي_تراژدي

هدف: هر كه تو را لايق بهترين ها ندانست، به او، شمور بودنت را به رخ بكش!

ساعت پارت گذاري: نامعلوم!

براساس واقعيت!

خلاصه:

در دنياي خاكستري آدمك ها، اسير شده بود. به هر جا مي‌نگريست، صورتي خنثي مي‌ديد. حال و هواي اين شهر غمزده، او را هم تيره و خنثي كرده بود. او كه با كاغذهايش، در تحليل آدميان اطراف درد و دل مي‌كرد، كسي را با چهره اي خندان ديد! اين، شيرين ترين تفاوت، در اين شهر غم زده بود.

مقدمه:

بنگر به سنگ خام تراش نخورده‌ي الماس كه چطور بد شكل و نافرم و ناميزان است. تراشش دادند، شكستنش، سابيدنش، آزارش دادند، عذابش دادند، شكستنش، تراشش دادند، تراشش دادند و باز...

حال بنگر به شَمّوري كه در دست داري. اين همان سنگ نامطلوبيست كه چهره ات را از ديدنش درهم مي‌كردي. اين همان سنگيست كه با ظلم هاي پي در پي، دلش را ريش ريش كردي. درخشش و زيبايي خيره كننده اش را مي‌بيني؟ او را از خود راندي، گمان كردي زندگي اش را تباه كردي؟ خير! تو او را با تراش دادن هايت، ساختي. حال بنگر به ارزش فوق العاده اش كه حتي تو را هم با او مقايسه نمي‌كنند. هواي خودت را داشته باش! هنوز در دلش، ظلم هايت را مرور مي‌كند. از تو ممنون است اما...

حال كه به قدرت رسيده است، تو را لايق نابودي مي‌داند.

بخشي از رمان:

انگشتانم، پلكم را نوازش كردند تا جلوي آويز شدن آن قطره اشك لجوج و خود مختار را بگيرند. گوشه اي از ماهيچه ي تپنده ام منقبض شده بود و از بي رحميِ حرف هايي كه همچون تازيانه اي وحشي به جانش كوبيده ميشد، مي‌گريست! از زير مقنعه گلويم را فشردم تا درد بغض سنگينم را تسكين دهم. گويي در باتلاقي از سخنان گزنده فرو رفته بودم و كلمات چون ماري خشمگين، روحم را نيش مي زدند.

خشم، چاشني تنفسم شده بود. پلك هايم را تا آخرين حد ممكن فاصله دادم تا قطره اي ديگر از پس مژه هايم نگريزد. حق با لعيا بود. من، انتقام احساس پايمال شده ام را خواهم گرفت. به طريقي كه عالم بدانند تا چه اندازه حقير است و خودش نيز، نداند از كدام سو، بر سرش مجازات مي‌بارد!


مطالعه‌ي رمان شمور

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.