
دانلود رمان پاي ميز قمار نودهشتيا
نام كتاب: پاي ميز قمار
نويسنده: سپيده شبان كاربر نودهشتيا
ژانر: عاشقانه_ اجتماعي
تعداد صفحه: ۲۵۹
تهيه شده در انجمن نودهشتيا
دانلود رمان
مقدمه: زن نيستم، اگر زنانه پاي عشقام نايستم! من از قبيلهي زليخا امدهام! انقدر عشقت را جار ميزنم تا خدا برايم كف بزند! فرقي نميكند فرشته باشي يا آدم، يوسف باشي يا سليمان؛ قاليچهي دل من، بدون اسم رمز تو پرواز نميكند. زنانه پاي اين عشق ميايستم. مردانه دوستم داشته باش!
كتابي كه پيش روي شماست؛ بازنويس رماني است كه چند سال پيش با عنوان ديگري ثبت كردم و هم اكنون تا حد بسيار زيادي تغيير كرده.
اميدوارم لذت ببريد!
پيشنهاد ما
رمان پسران خوشتيپ دختران خوشگل |۲۱۳۴۷۶كاربرانجمننودهشتيا
رمان تنگنـاي خفقان | «Ara» كاربر انجمن نودهشتيا
در تاريك و روشن هوا، دختري چشم هاي مشكي كشيده اش را كمي ماليد و سرش را روي ميز تحريرش گذاشت تا كمي به بدن خسته اش استراحت بدهد؛ ولي همين كه پلكاش را روي هم گذاشت به خوابي عميق فرو رفت…
خورشيد كم – كم بالا امد و شعله هاي طلايي رنگش را از پنجره به روي موهاي بلند و ابريشمي دخترك ريخت. پريا انقدر از اين كار شبانه خسته بود كه صداي جيك – جيك پرنده ها را نشنيد و حتي صداي زنگ ساعتش را و حتي صداي غرولند هاي برادر كوچك اش را كه از صداي ساعت شكايت ميكرد…
پر واضح بود كه ان روز ديرتر از هميشه بيدار ميشود و ديرتر از هميشه به دانشگاه خواهد رسيد و نميدانست همين اتفاق كم اهميت همهي زندگياش را تغيير ميدهد!
شايد اگر ان شب به جاي ترجمه ي كتاب استادش مثل هميشه زود به رخت خواب ميرفت و زود به دانشگاه ميرسيد زندگي برايش برنامهي ديگري ترتيب ميداد؛ ولي پريا تا سپيدهي صبح بيدار ماند و دير بيدار شد و دير به دانشگاه رسيد تا وارد مسير پر پيچ و خمي شود كه حتي فكرش را هم نميكرد.
– ﭘﺮﯾﺎ…ﭘﺮﯾﺎ….ﺑﯿﺪار ﺷﻮ دﺧﺘﺮ…ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮي ﺳﺮ ﮐﻼﺳﺖ، دﯾﺮت ﻣﯿﺸﻪ ﻫﺎ!
مادر كوچكترين عكس العملي از سوي پريا نديد.
- شنبه ۱۸ اردیبهشت ۰۰ | ۱۰:۴۴
- ۴ بازديد
- ۰ نظر