رمان هاويه نودهشتيا

معرفي رمان هاي نودهشتيا

رمان هاويه نودهشتيا

به نام خدا

نام رمان: هاويه

ژانر: عاشقانه_غمگين_معمايي

نويسندگان: @هانيه.پ @نويسنده شب @Behzad @Masih.2a

هدف: تجربه نويسندگي گروهي و تقويت قلم.

ساعات پارت گذاري: نا معلوم

خلاصه: 

ايستاده است، در امتداد جاده تقدير‌. تقدير بي تغيير، اما؛ هيچ گاه آينده همه چيز نيست، و هر كس كه مي گويد؛ گذشته درگذشته‌ است، دروغگويي بيش نيست. گذشته با اوست. همانند؛ ذهن پر ترافيكش‌، همانند؛ طنين گريه‌ي شب هاي غمگينش.
ذهن پر تلاطمش‌، واژگاني آشنا را فرياد مي زنند. التماس را، بي كسي را، عذاب وجدان را،فرياد مي زنند. آتش عشق آن معشوق هنوز روشن است. همانند آتش عذاب آن معشوق!
دلخوش آينده نيست، چرا كه آينده اش، در دستان‌ گذشته اش اسير شده! براي ديدن روزهاي ديروزش، نيازي به كابوس شبانه نيست؛ آري، تمام آن ديروز ها رو به روي اوست. گذشته با اوست! گذشته با ماست! گذشته بد جوري همسفر تقدير است. آتش عذاب وجدان اگر رهايي داشت، خودخوري چرا؟! خودكشي چرا؟!

مقدمه:

در خيالات خودم در زير باراني كه نيست
مي‌رسم با تو به خانه، از خياباني كه نيست

مي‌نشيني روبرويم، خستگي در مي‌كني
چاي مي‌ريزم برايت، توي فنجاني كه نيست

باز مي‌خندي و مي‌پرسي كه حالت بهتر است؟
باز مي‌خندم كه خيلي، گرچه مي‌داني كه نيست

شعر مي‌خوانم برايت، واژه ها گل مي‌كنند
ياس و مريم مي‌گذارم، توي گلداني كه نيست

چشم مي‌دوزم به چشمت، مي‌شود آيا كمي
دست‌هايم را بگيري، بين دستاني كه نيست

وقت رفتن مي شود، با بغض مي‌گويم نرو
پشت پايت اشك مي‌ريزم، در ايواني كه نيست

مي‌روي و خانه لبريز از نبودت مي‌شود
باز تنها مي‌شوم، با ياد مهماني كه نيست

 

بخشي از رمان:

_ برام تعريف كن.

درمونده نگاهش كردم و ناليدم:

_ نمي تونم.

تو چشم‌هام زل زد و قاطع گفت:

_ تعريف كن!

چشم‌هام رو با درد بستم.

_ برام عذاب آوره.

نفس عميقي كشيد. نگاهم رو بهش دوختم، كمي به سمتم متمايل شد و با تحكم گفت:

_ تو چرا اومدي اينجا؟

وقتي ديد جواب نميدم، ادامه داد:

_ اومدي اينجا من كمكت كنم از همين عذاب رها بشي؛ پس لطفا به حرفم گوش كن. تو بايد خودت رو خالي كني!

گلوم باد كرد. باز هم غده‌ي اشكيم فعال شده بود. حتي ياد آوريش هم برام عذاب آور بود، چه برسه به مرور جزء به جزء اش! 

_ تكيه بده و چشم هات رو ببند. فكر كن. هرچي اومد توي ذهنت رو به زبون بيار.

 

مطالعه‌ي رمان هاويه

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.